اسکان یافتن گرجیها در ایران
گرجیهایی که در دوران حکومت صفویه وارد ایران شدند، در نقاط مختلفی از این سرزمین سکنی گزیدند، چنانکه شاردن میگوید: «در این روزگاران گرجیها در سراسر ایران پراکندهاند… این پراکندگی را سبب این است که شاه عباس و جانشینانش مایل بودند جملگی را به کار بگمارند و به هر جا بفرستند و از زمانی که گرجستان شرقی (کاختی و کارتلی) به تصرف ایران درآمده، عدهٔ زیادی از مردم گرجستان را به ایران کوچاندهاند. اکنون همهٔ آنها در کاری که بدان پرداختهاند پیشرفت کردهاند و زندگی پر آسایشی دارند و بسی کارهای مهم که به دست گرجی تباران اداره میشود».
گرجیهای ایران
اسکان یافتن گرجیها در ایران
گرجیهایی که در دوران حکومت صفویه وارد ایران شدند، در نقاط مختلفی از این سرزمین سکنی گزیدند، چنانکه شاردن میگوید: «در این روزگاران گرجیها در سراسر ایران پراکندهاند… این پراکندگی را سبب این است که شاه عباس و جانشینانش مایل بودند جملگی را به کار بگمارند و به هر جا بفرستند و از زمانی که گرجستان شرقی (کاختی و کارتلی) به تصرف ایران درآمده، عدهٔ زیادی از مردم گرجستان را به ایران کوچاندهاند. اکنون همهٔ آنها در کاری که بدان پرداختهاند پیشرفت کردهاند و زندگی پر آسایشی دارند و بسی کارهای مهم که به دست گرجی تباران اداره میشود».
گرجیهایی که در دوران شاه طهماسب یکم به ایران داخل شدند به احتمال زیاد در پایتخت آن زمان صفویه یعنی قزوین و نواحی نزدیک آن ساکن شدند، چرا که آنها به زودی توانستند در دربار شاه طهماسب گروهی با نفوذ و صاحب موقعیت و قدرت را تشکیل دهند و شاه عباس در ابتدای سلطنت خود به آسانی به آنها دسترسی داشت تا نیروی سوم خود را از آنها تشکیل دهد.
تنها موردی که در عالم آرای عباسی به محل اسکان گرجیها اشاره شدهاست، مربوط به اسکان 3٬000 خانواده از گرجیهایی میباشد که در حملهٔ سال 1025 ق / 1616 م توسط عیسی خان قورچی باشی به فرحآباد مازندران کوچانده و در آنجا طرح اقامت انداختند.
لیکن از سفرنامههای سیاحان اروپایی
میتوان به راحتی نقاط دیگری را که جمعیت عظیمی از گرجیها در آنجا اسکن بودهاند شناسایی نمود. این مناطق عبارت اند از: فارس، اصفهان و مازندران.
آموزش زبان گرجی |
قزوین
در مورد محل اسکان گرجیهایی که در دورهٔ شاه طهماسب به ایران وارد شدند در منابع سخنی به میان نیامده است، ولی با توجه به اینکه هنگام مرگ شاه طهماسب گرجیان دربار صفوی در قزوین آنقدر زیاد و نیرومند بودند که یکی از دو جناح برای جانشینی شاه طهماسب را هدایت میکردند، میتوان استنباط نمود که آنها در پایتخت آن زمان یعنی قزوین و پیرامون این شهر اسکان یافتهاند.
سمنان
گروهی از گرجیها که طبق آخرین سرشماری حدود 225 نفر میباشند در روستای گرجی از توابع شهر بسطام شاهرود زندگی میکنند .
گلستان و مازندران
«گروهی از طایفهٔ انیل و جمعی از گرجیها که در زگم و آن حدود میبودند تا دو سه هزار خانوار از بیم جان و اسر و غارت بجلا راضی گشته اراده رفتن دارالامان مازندران و دارالمومنین استرآباد کردند و حسب الفرمان قضا جریان دست تعرض از ایشان کوتاه گشته روانهٔ آنسو بشدند و به سلامت به فرح آباد رسیده طرح اقامت انداختند».
شاه عباس بعد از تعلیق جنگ میان ایران و عثمانی در سال 1020 ق، در مازندران موقعیت جغرافیایی روستای طاهان در کنار رود تجن را پسندید و دستور داد برایش کاخ زیبایی در آنجا ساخته شود و بعداً آن را فرح آباد نامید.
شاه عباس به آبادانی فرحآباد همت گماشت و برای این کار گرجیها و ارامنه را بدان شهر آورد و برای اینکه مهاجران زندگی آسودهای داشته باشند هر کدام را به کاری که در آن مهارت داشتند گمارد. گرجیها که در سرزمین خود در پرورش کرم ابریشم مهارت داشتند در فرح آباد بدین کار مشغول شدند
و حتی مسلمانان آنجا را که به تن آسایی و بیکاری معتاد بودند ترغیب به کار و تلاش نمودند و آن سرزمین به واسطهٔ وجود این مهاجرین آباد شد.
گرچه بسیاری از مهاجرین به سبب ناسازگاری آب و هوا تلف شدند
اما پیترو دلاواله در زمان خود تعداد آنها را چنین مینویسد: 40٬000 تن ارمنی، 12٬000 تن گرجی، 7٬000 تن یهودی و 20٬000 تن مسلمان.
به نظر میرسد این عده مهاجرین بر دین خود باقی ماندند و شاه آنان را مجبور به مسلمان شدن ننمود چرا که شاه عباس در سال 1028 ق تعدادی خوک برای مسیحیان فرح آباد و مازندران فرستاد تا آنها را برای خوراک خود پرورش دهند.
اخلاف گرجیانی که طی دورهٔ صفویه بدین محل وارد شدند، از هویت، ملیت، دین و زبان خود تنها توانسته از تعداد انگشت شماری کلمهٔ گرجی و پسوند گرجی بعد از اسم فامیل خود را حفظ نمایند.
در شهرستان بهشهر و گرگان استان گلستان روستاهای با نام گرجی محله وجود دارند. در شهرستان رامیان و آزادشهر نیز روستاهایی به نام جامهشوران و وطن وجود داشته که نامخانوادگی آنها گنجی جامهشوران و گنجی وطن نام دارد. این اقوام از تبار گرجیهای مهاجر در زمان صفویه هستند.
اصفهان
شاه عباس جهت پیشبرد اهداف خود گرجیهای زیادی را به خدمت گرفت. این عدهٔ کثیر در تشکیلات نظامی و اداری دولت صفوی، خصوصاً در دورهٔ شاه عباس مصدر خدمات ارزشمند و فراوانی شدند. هنگامی که شاه عباس پایتخت صفویات را از قزوین به اصفهان انتقال داد، این عدهٔ کثیر به همراه خانوادههایشان وارد اصفهان شدند و در آن شهر سکنی گزیدند.
از سیاحان اروپایی، دن گارسیا،
آدام اولئاریوس،
کمپفر،
پیترو دلاواله،
و شاردن
به زندگی و سکونت گرجیها در اصفهان شاره کردهاند.
کمپفر تعداد گرجیهایی که در اصفهان سکنی گزیده و مسلمان شده بودند را 20٬000 تخمین زدهاست. دن گارسیا علت خلق و خوی خوب اصفهانیهای آن زمان را حشر و نشر با گرجیها و ارامنه بیان کردهاست. پیترو دلاواله سخن از دیدار با چند خواهر گرجی در اصفهان راندهاست که پس از حملهٔ شاه عباس به ایران آمده بودند. شاه عباس کوشش میکرد آنها را مسلمان نماید ولی با امتناع آنها، موقعیتشان که از سوی دربار تأمین مالی میشدند به خطر افتاد و مورد بیمهری واقع شده و در عسرت و تنگدستی روزگار می گذرانیدند.
کشور گرجستان |
فریدن
موقعیت جغرافیایی منطقه فریدن روی نقشه ایران (رنگ سبز)؛ محل سکونت گرجیها در فریدن (رنگ قرمز)
پس از بنیاد نهادن شهر بازرگانی و پر رونق نجف آباد در 25 کیلومتری غرب اصفهان به پیشنهاد شیخ بهایی برای تهیهٔ آذوقهٔ شهر اصفهان، گرجیهایی که در اصفهان ساکن بودند بدان شهر روانه شدند اما پس از چند سال زندگی به دلیل ناسازگاری با دیگر ساکنان و درگیری که میان آنها روی داد به سوی نواحی غربی تر روانه شدند. آنها در مسیر حرکت خود به ناحیهٔ کوهستانی فریدن رسیدند و چون آب و هوا و اقلیم آن را با آب و هوا و شرایط طبیعی سرزمین آباء و اجدادی خود تا حدی همسان یافتند در آنجا طرح اقامت انداختند و بنای زندگی جدید خود را گذاشتند.
گرجیهای فریدن پس از بنای شهری جدید (افوس) و سکونت در آن، به دو شعبهٔ شمالی و جنوبی نیز تقسیم شدند. شعبهٔ شمالی به سوی دشت و شعبهٔ جنوبی به سوی کوهستان رفتند. دستهٔ اول (میاندشت) محل سکونت خود را تُرِلی (თორელი) و دستهٔ دوم (فریدونشهر) به یاد محل چیرگی بر سپاه ایران در گرجستان، مارْتْقُپی (მარტყოფი) نامیدند. بعدها این نام از حالت عمومیت خارج شد و لفظ سُپِلی به معنای آبادی جایگزین آن شد که هماکنون تمام گرجیان ایران این شهر را بدین نام میخوانند.
شهرها و روستاهای گرجی فریدن
اولین گروه سرباز بگیران، سران گرجیها و لادو آغنیاشویلی، اولین شخصی که از گرجستان به دیدار گرجیهای فریدن رسیدهاست. (در ایوان، ردیف دوم، دومی از سمت چپ)
گرجیهای فریدن در این شهرها و روستاها بومی هستند.
شهرستان فریدونشهر
فریدونشهر
چقیورت
سیبک
نهضتآباد
شهرستان بوئین و میاندشت
بوئین و میاندشت
افوس
آغچه
داشکسن
گرجیهای سرشناس فریدن[ویرایش]
محمدعلی اسفنانی
امامقلی باتوانی
محمد باتوانی
محمدعلی باتوانی
محمدرضا باتوانی
علی خودسیانی
محمود کریمی سیبکی
سعید مولیانی
راهنمای سفر به گرجستان |
فارس
فارس به دلیل اینکه فرمانروایان آن از خاندان فئودالی اوندیلادزه گرجی بودند میتوانست به راحتی مورد توجه مهاجران قرار گیرد. الله وردی خان گرجی و امام قلی خان گرجی که خدمات عمرانی و نظامی فراوانی به دولت شاه عباس نمودند، در نواحی جنوب ایران مانند حکامی مستقل عمل میکردند چنانکه شاه عباس در طول بیش از چهل سال پادشاهی خود حتی یک بار رفتن بدان نواحی را لازم ندید. سیاحان اروپایی مخصوصاً دن گارسیا سفیر پرتغال از امام قلی خان به عنوان پادشاهی مستقل، با کفایت و با لیاقت یاد کردهاند. هنگامی تمجیدهای دن گارسیا ارزشمند و صحیح و قابل قبول تر مینماید که بدانیم امامقلی خان در همان اوقات که این سفیر به ایران آمده بود هرمز را از کشور متبوعش پرتغال گرفته و هموطنانش را از خلیج فارس اخراج کرده بود.
شاردن در سفر خود از اصفهان به شیراز، در آسپاس (در نزدیکی ایزدخواست) از گرجیهایی یاد میکند که بعضی از آنها تغییر دین داده و به اسلام گرویده بودند و بعضی به خاطر علاقهٔ فراوان به شراب به کیش خود مانده بودند.
دن گارسیا نیز شرحی از کودک گرجی که با وی صحبت کردهاست، ارائه میدهد: «روز دوشنبه سی ام اکتبر، چند کُولی دف نواز همراه همان پسر گرجی (که درهنگام ورود سفیر لار در همین گروه نوازندگان میرقصید) نزدیک خیمهها آمدند و به رقصیدن پرداختند. پسر گرجی پس از اتمام رقص نزد سفیر آمد و تصویری به اندازهٔ یک فوت (تقریباً سی سانتیمتر) از زنی برهنه که طفلی عریان در آغوش داشت و در سبدی پرگل نهاده شده بود به وی تقدیم کرد. این تصویر اگرچه به کلی عریان بود اما… چیزی خلاف عفت در آن مشاهده نمیشد.
پسر گرجی که زانو زده و اشک میریخت سبد محتوی تصویر را به سفیر داد و به وسیلهٔ مترجمی به وی گفت که این تصویر مریم عذرا است و او آنگاه که مسیحی بود آن را از کشورش با خود آوردهاست و چون ایرانیان او را به تغییر دین مجبور کردهاند و دیگر شایستگی تملک آن را ندارد، وظیفهٔ خود میداند که تصویر را در اختیار کسانی بگذارد که حرمتش را نگاه دارند. سفیر تصویر را گرفت و تقدیس کرد و دستور داد به دقت از آن حفاظت شود».
خراسان
نادر شاه افشار بعد از قرار مصالحه با دولت عثمانی در پائیز سال 1148 ق عازم گرجستان شد. «هنگام ورود به تفلیس، نادر مورد پذیرایی شایانی قرار گرفت. خیابانها با قالی مفروش شده و شهر تزئین یافته بود. وی با گرجیها خوشرفتاری کامل نمود، اما 6٬000 خانواده را که مقابل او مقاومت کرده بودند به خراسان تبعید کرد.»
تهران
آغامحمدخان قاجار در سال 1210 ق 1795 م با 35٬000 مرد جنگی وارد گرجستان شد سکنهٔ شهر قصد مقاومت نداشتند و به استقبال خان آمدند، اما وی بیرحمانه فرمان قتل و تاراج را صادر کرد و بسیاری از بزرگان و کشیشان شهر را قتلعام نمود. و به دستور او 22٬000 غیرنظامی را به ایران کوچاندند. احتمال میرود که این گرجیها در پایتخت آن زمان یعنی تهران اسکان یافته باشند. یکی از آنها میرزا خسروبیگ گرجی بودهاست.
خوزستان
حضور گرجیها در خوزستان، عموماً مربوط به زمان حکومت واخوشتی خان گرجی در خوزستان و خاندان پس از اوست. گرجیهای خوزستان بیشتر در شهرستانهای دزفول و شوشتر زندگی میکنند. در زمان صفوی خانوادهای به سرپرستی آبینه خان گرجی به دزفول آمد و در آن سکنی گزید؛ خانواده رشیدیان که زمانی در محله حیدرخانه ساکن بودند و در دزفول ریاست داشتهاند از بازماندگان او میباشند. از حاج صوفی فرزند پرویز نوه آبینه خان گرجستانی آثاری در دزفول بجا مانده که برخی از آنها هنوز وجود دارند مانند مسجد حاج صوفی و کل حج صوفی.
دلایل مهاجرت گرجیها به خوزستان:
به حکومت نشاندن فردی از خاندان گرجیتبار باراتاشویلی به عنوان حاکم شرق خوزستان.
تبعید یکی از بزرگزادههای گرجی به دزفول
احتمالاً کشته شدن امام قلی خان اوندیلادزه حاکم فارس و مهاجرت گرجیان فارس به خوزستان زیر چتر حمایتی خاندان باراتاشویلی در جایگاه حاکمان شوشتر و دزفول
احتمالاً حملهٔ کریم خان زند به فریدونشهر